با یادگیری مهارتهای 10 گانه میتوان بهتر زندگی کرد و از عهده مشکلات بربیاییم. در این مقاله میخواهیم در مورد مهارتهای 10 گانه زندگی و نکات مهم آن صحبت کنیم. 10 مهارت برتر زندگی شامل مهارتهایی توصیهشده توسط سازمان بهداشت جهانی WHO است که مقر آن در مادرید اسپانیاست.
مهارتهای ضروری برای همه افراد، برای رویارویی با چالشهای زندگی و حفظ تعادل ذهنی اهمیت بالایی دارد. این مهارتهای زندگی باید در طول دوره تحصیلی در مدارس و دانشگاهها به هر کودک و نوجوان، جوانان و حتی بزرگسالان آموزش داده شود و اگر آموزش داده نشده، لازم است تا خودجوش به سراغ یادگیری آنها برویم. در ادامه با ما همراه باشید تا به بررسی مهمترین مهارتهای زندگی بپردازیم.
10 مهارت زندگی که از عهده مشکلات بربیاییم
حل مسئله
فرد باید مراحل حل مسئله یعنی درک ماهیت مشکلات، دلایل شروع آن، عوامل تشدیدکننده مشکل، راهحلهای مختلف و نحوه انتخاب بهترین راهحل را بداند.
گاهی اوقات، فقط کنار آمدن با مشکلات کافی نیست و آنها باید حل شوند. اکثر مردم هر روز درگیر حل مشکلات میشوند. برای بسیاری از تصمیمات کوچکی که باید بهصورت روزانه گرفته شوند، حل مسئله بهطور خودکار اتفاق میافتد.
بهعنوانمثال، هنگام تصمیمگیری در مورد اینکه الآن بیدار شوید یا 10 دقیقه بیشتر بخوابید، کار خیلی سختی نیست. هرچند مشکلات بزرگتر به روشی مشابه موردبررسی قرار میگیرند، اما تصمیمگیری برای آنها سختتر است. بهعنوانمثال فرض کنید کارهایی دارید که باید تا پایان هفته انجام شوند. چطور میخواهید همه آنها را بهموقع انجام دهید؟ انجام این کار با حل مسئله امکانپذیر است.
پس از بررسی استراتژیهای ممکن، یک راهحل انتخاب و اجرا میشود. اگر ثابت شود که ناکارآمد است، یک استراتژی متفاوت امتحان میشود. افرادی که میتوانند مشکلات را تعریف کنند، گزینهها را در نظر بگیرند، انتخاب کنند و یک برنامه را اجرا کنند، تمام مهارتهای اساسی موردنیاز برای حل مؤثر مشکلات را دارند.
گاهی اوقات پیروی از یک روش گامبهگام برای تعریف مشکلات، ایجاد و پیادهسازی راهحلها میتواند باعث شود که روند حل مشکل ساده و کوتاهتر به نظر برسد.
تصمیمگیری
تصمیمگیری فرآیند انتخاب با شناسایی یک تصمیم، جمعآوری اطلاعات و ارزیابی راهحلهای جایگزین است. استفاده از فرآیند تصمیمگیری گامبهگام میتواند به شما کمک کند تا با سازماندهی اطلاعات مرتبط و تعریف گزینههای جایگزین، تصمیمات سنجیده و متفکرانهتری بگیرید. این رویکرد شانس انتخاب رضایتبخشترین جایگزین ممکن را افزایش میدهد.
قبل از تصمیمگیری، فرد باید مزایا و معایب، ضرر و سود و ریسک مربوطه را فهرست کند. همچنین نباید از مشورت با افراد مناسب دریغ کرد. قبل از تصمیمگیری در مورد آن فکر کنید و سپس آن را انجام دهید. تفکر کردن قبل از تصمیمگیری، مطمئناً یکی از مهمترین کارهایی است که باید انجام داد.
تفکر خلاقانه
فرد باید مبتکر و خلاق باشد و ایدهها و روشهای جدید را کشف کند. تفکر خلاقانه شامل هر چیزی در مورد توسعه راهحلهای نوآورانه برای مشکلات است. متفکران خلاق نهتنها تعداد زیادی از ایدهها، بلکه انواع و طیف وسیعی از آنها را نیز طوفان فکری میکنند.
هنگامیکه دیگران ایدههای خود را در جلسه طوفان فکری بیان کردند، متفکران خلاق آنها را آزمایش میکنند. آنها به ایدهها از منظرهای متعدد نگاه میکنند و بررسی میکنند که چگونه راهحلهای آنها در محدوده کاری که روی آن کار میکنند، قرار میگیرد.
متفکران خلاق از ریسک کردن و امتحان کردن ایدههای جدید هراسی ندارند. درواقع، این توانایی برای توسعه، آزمایش و پیادهسازی راهحلهای اصلی، آنها را به یک دارایی ارزشمند برای تقریباً هر محل کار تبدیل میکند. تفکر خلاقانه ممکن است به شکل زیر باشد:
- برگزاری یک طوفان فکری تعاملی برای جمعآوری افکار اولیه در مورد یک پروژه
- ارزیابی فرآیند جاری و ارائه پیشنهادهایی در مورد چگونگی بهبود آن
- تحقیق در مورد روشهای دیگر برای بازاریابی یک محصول و آزمایشها پیشرو در کانالهای بازاریابی جدید
- توسعه روشی نوآورانه برای ارتباط با مشتریان احتمالی
- شناسایی یک فرصت منحصربهفرد برای تبلیغ برند شرکت و توسعه استراتژی برای انجام آن
تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه
شخص باید یاد بگیرد که یک موضوع، وضعیت اطلاعاتی یا نیاز یا توصیههای ارائهشده توسط دیگران را ارزیابی کند و بهطور انتقادی به آن نگاه کند. نباید کورکورانه اظهارات یا فشارهای دیگران را بپذیرد یا گرفتار آن شود.
تفکر انتقادی فرآیند ذهنی منضبط مفهومسازی، بهکارگیری، تجزیهوتحلیل، ترکیب، یا ارزیابی اطلاعات جمعآوریشده یا تولیدشده توسط مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال، یا ارتباط بهعنوان راهنمای باور و عمل است. در شکل مثالی خود، مبتنی بر ارزشهای فکری جهانی است که از تقسیمات موضوعی فراتر میرود: وضوح، دقت، دقت، سازگاری، ارتباط، شواهد معتبر، دلایل خوب، عمق، وسعت و انصاف.
خودآگاهی
داشتن بینش نسبت به خود، تواناییها و محدودیتهای خود بسیار ضروری است. نقاط قوت و ضعف فرد عزتنفس مناسب باید وجود داشته باشد. هر دو احساس حقارت و برتری در مورد خود مضر هستند.
روانشناسان شلی دووال و رابرت ویکلاند این تعریف را ارائه کردند:
“خودآگاهی توانایی تمرکز بر خود و اینکه چگونه اعمال، افکار یا احساسات شما با استانداردهای درونی شما مطابقت دارند یا نیستند. رفتار خود را با ارزشهای خود هماهنگ کنید و به درستی درک کنید که دیگران شما را چگونه درک میکنند.”
مطالعه بیشتر : هوش هیجانی و مهارت خود آگاهی
به زبان ساده، کسانی که خودآگاهی بالایی دارند میتوانند اعمال، احساسات و افکار خود را بهطور عینی تفسیر کنند.
آیا میخواهید شادتر باشید، نفوذ بیشتری داشته باشید، تصمیمگیرنده بهتری باشید و رهبر مؤثرتری باشید؟ پس شاید خودآگاهی مهمترین چیزی است که باید رشد دهید. این چیزی است که شما را در راستای اهداف نگه میدارد تا بهترین نسخه خود را ارائه داده و یک رهبر عالی باشید.
مزایای خودآگاهی بهاندازه هر فرد متفاوت است و نمونههایی از آن شامل افزایش نفوذ، دیدگاه بیشتر و روابط قویتر است.
همدلی
همدلی در سادهترین حالت خودآگاهی از احساسات و عواطف دیگران است. این یک عنصر کلیدی هوش هیجانی است، پیوند بین خود و دیگران، زیرا به این صورت است که ما بهعنوان افراد، آنچه را که دیگران تجربه میکنند، درک میکنیم، گویی خودمان آن را احساس میکنیم.
فرد باید دیدگاهها، تجربیات و عبارات دیگران را با همدردی درک کند. آدم باید خودش را جای دیگری بگذارد و واکنش نشان دهد.
روابط بین فردی
باید مهارت برقراری و حفظ رابطه مناسب و دوستانه با بیشتر افراد را توسعه داد، همچنین باید مهارتهای مدیریت افراد متخاصم و مزاحم را با رعایت فاصله لازم آموخت.
انسان ذاتاً اجتماعی است. ارتباطاتی که ما با دیگران ایجاد میکنیم برای سلامت اجتماعی، عاطفی و جسمی حیاتی است. دانستن چگونگی حفظ روابط بین فردی میتواند به شما کمک کند تا یک سیستم حمایتی بسازید که در کنار آمدن با چالشهای زندگی، قدرت را فراهم میکند.
ارتباط خوب و مؤثر
مهارتهای ارتباطی خوب کلامی و غیرکلامی در عملکرد روزمره فرد بسیار مهم است. ارتباط احساسات و عواطف برای سلامت روان ضروری است. برای اینکه ارتباط مؤثر باشد، باید واضح، صحیح، کامل، مختصر و دلسوزانه باشد.
ارتباط مؤثر فرآیند تبادل ایدهها، افکار، نظرات، دانش و دادهها است بهطوریکه پیام با وضوح و هدف دریافت و درک شود. وقتی بهطور مؤثر ارتباط برقرار میکنیم، هم فرستنده و هم گیرنده احساس رضایت میکنند.
ارتباط به اشکال مختلفی از جمله کلامی و غیرکلامی، نوشتاری، دیداری و شنیداری رخ میدهد. ممکن است شخصاً، در اینترنت (در انجمنها، رسانههای اجتماعی و وبسایتها)، از طریق تلفن (از طریق برنامهها، تماسها و ویدیو) یا از طریق پست رخ دهد.
مدیریت استرس
روشهای مناسب و سالم برای مدیریت استرسها در پیشگیری از اختلالات جسمی و روانی نقش بسزایی دارد. اگر با سطوح بالایی از استرس زندگی میکنید، کل رفاه خود را در معرض خطر قرار میدهید. استرس تعادل عاطفی و همچنین سلامت جسمی شما را تخریب میکند.
این توانایی شما را برای تفکر واضح، عملکرد مؤثر و لذت بردن از زندگی محدود میکند. ممکن است به نظر برسد که هیچ کاری نمیتوانید با استرس انجام دهید. صورتحسابها متوقف نمیشوند، هرگز ساعات بیشتری در روز وجود نخواهد داشت و مسئولیتهای کاری و خانوادگی شما همیشه سخت خواهد بود. اما شما خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنید کنترل دارید.
مدیریت مؤثر استرس به شما کمک میکند تا استرس زندگیتان را از بین ببرید، بنابراین میتوانید شادتر، سالمتر و سازندهتر باشید. هدف نهایی، یک زندگی متعادل، با زمان برای کار، روابط، آرامش، و سرگرمی است و انعطافپذیری برای تحمل فشار و مقابله با چالشها.
مدیریت احساسات
روشهای مناسب و سالم مدیریت هیجانات منفی در پیشگیری از اختلالات جسمی و روانی نقش بسزایی دارد.
احساسات بهطور آگاهانه کنترل نمیشوند. بخشی از مغز که با احساسات سروکار دارد، سیستم لیمبیک است. تصور میشود که این بخش از مغز نسبتاً در اوایل تاریخ بشر تکاملیافته و آن را کاملاً ابتدایی کرده است. این توضیح میدهد که چرا یک واکنش احساسی اغلب کاملاً ساده است، اما بسیار قدرتمند است: میخواهید گریه کنید، فرار کنید یا فریاد بزنید.
به این دلیل است که این پاسخها بر اساس نیاز به زنده ماندن است.
احساسات بهشدت با حافظه و تجربه مرتبط هستند. اگر قبلاً اتفاق بدی برای شما افتاده است، احتمالاً واکنش عاطفی شما به همان محرک قوی خواهد بود.
نوزادان احساس میکنند، اما لزوماً نمیتوانند استدلال کنند. احساسات نیز ارتباط تنگاتنگی با ارزشها دارند: یک پاسخ عاطفی میتواند به شما بگوید که یکی از ارزشهای کلیدی شما به چالش کشیده شده است.
درک این پیوند با حافظه و ارزشها کلید مدیریت واکنش عاطفی خود را به شما میدهد. پاسخهای احساسی شما لزوماً ربطی به وضعیت فعلی یا استدلال ندارند، اما میتوانید با دلیل و با آگاهی از واکنشهای خود بر آنها غلبه کنید.
نتیجهگیری و پایان
هر آنچه در این مقاله در مورد آن بحث کردیم، توصیههای پیشنهادی توسط سازمان بهداشت جهانی WHO است و برای همه انسانها قابلاجرا است. بااینحال، مهارتهای خوب زندگی کردن مانند یک اقیانوس عظیم است و اگر کنجکاو هستید باید یاد بگیرید، مهارتها و قابلیتهای خود را توسعه دهید، تمرین کنید و به آن تسلط پیدا کنید تا به “موفقیت و شادی طبق تعریف خود” برسید. چون تعریف موفقیت، توسط هر فرد متفاوت است.
اما آیا میدانید همه این مهارتها را میتوان آموخت، توسعه داد و تمرین کرد تا زمانی که بخشی از رفتار ما شود؟ در ادامه، خلاصهوار به بخشی از مهمترین نکاتی که میتوانید با انجام دادن آنها مهارتهای توضیح دادهشده را تمرین کنید، تا در نهایت به عادتها تبدیل شده و زندگی شما را بهتر کنند.
- با همه دوستانه و مهربان باشید.
- عشق و محبت را به دیگران نشان دهید بدون اینکه انتظاری در عوض داشته باشید.
- از ژستها، صحبتها و رفتارهای خوب در آنجا قدردانی کنید.
- وقتی دیگران بد رفتار میکنند از آنها دوری کنید. یا اگر میتوانید به آنها کمک کنید.
- منابعی را که حول محور یک مشکل یا گفتگو دارید، به اشتراک بگذارید در صورت وجود اختلافنظر، آنها را تطبیق دهید و مؤثرترین مورد را به دست آورید.
- چند فعالیت مشترک با دیگران داشته باشید. این میتواند شامل فعالیتهای علمی داوطلبانه باشد.
- ارتباط موثر را تمرین کنید که باعث هماهنگی بین شما و نزدیکانتان میشود.
تمرینات مایندفولنس
تمرین مایندفولنس: “نقشه احساساتت رو بکش” یک جای خلوت پیدا کن: یه گوشه دنج بشین. اگه کاغذ و خودکار داری، کنار دستت بذار. اگه نداری،
هوش هیجانی و مهارت خود آگاهی
هوش هیجانی که با نام های دیگری همچون هوش عاطفی یا EQ شناخته می شود، به توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به روش
تفکر انتقادی چیست ؟ چرا تفکر انتقادی مهم است
تفکر انتقادی عبارتی است غنی و پرمفهوم که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال قبل برمی گردد. در همه این سال ها بشر به این مفهوم